- تا کردن
- عمل کردنرفتار کردن: (با هر کسی یک طور باید تا کرد) یا خوب تا کردن، خوب رفتار کردن با کسی
معنی تا کردن - جستجوی لغت در جدول جو
- تا کردن
- دولا کردن، خمیده کردن، عمل کردن، رفتار کردن
- تا کردن ((کَ دَ))
- رفتار کردن
- تا کردن
- складывать
- تا کردن
- falten
- تا کردن
- складати
- تا کردن
- składać
- تا کردن
- dobrar
- تا کردن
- piegare
- تا کردن
- vouwen
- تا کردن
- melipat
- تا کردن
- मोड़ना
- تا کردن
- katlamak
- تا کردن
- kupinda
- تا کردن
- ভাঁজ করা
- تا کردن
- تہہ کرنا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
در زبان شیرخوارگان راه رفتن
محبوب شدن
از دهان بیرون انداختن
خیسانیدن و سرشتن چیزی به چیزی
بر روی هم چون خرمنی گرد کردن، کوت کردن
تاختن حمله کردن تعرض کردن
تاریک ساختن، کدر کردن تعرض کردن
گرم کردن، بسلامتی نوشیدن
تب گرفتن
تاریک کردن، تیره ساختن